جشن عاطفه ها و این روزهای بی روزی
می گویند می خواهیم فرهنگ سازی کنیم که فرزندانمان با احسان و نیکوکاری آشنا شوند، می خواهیم فرهنگ نیک یاریگری در باور بچه ها زنده شود. راست می گویند. دین و آیین مان هم همین را می گویند. ایرانیان هم از دیرباز با این نیک کرداری ها خو گرفته اند.
من اما حرف دیگری دارم و آن این است که: « چرا فرزندان سرزمین خفته بر نفت و معدن باید این قدر فقیر و حقیر شوند که دست گدایی به سمت ملت دراز شود تا کودک ندار دبستانی ببیند که همکلاسی اش با کادویی که دفتری یا مدادرنگی و... بیش نیست راهی مدرسه می شود ولی فقر پدر او را با دست تهی راهی مدرسه کرده است و او شرمسار همکلاسی هایش می شود که چرا پدرم نداشت تا من هم چیزی برای کسی محرومتر از خویش بیاورم؟»
من در این تکرار بی دلیل هرساله به جای جشن عاطفه ها، غمی سنگین بر نگاه و روح فرزندان دیارم می بینم .در این جشن بی جنبش « عزا »ی فرزندان آبرومند این ملک و میهن را می بینم، بر باد رفتن غرور فرزند ایران زمین را ، دست به چشم دیگران داشتن را، نیازمندی را حق خود دانستن و دیگران را فراتر و برتر از خویش دیدن می بینم و در چنین فضایی این جشن نیست گداپروری است، این جشن سند ناتوانی ماست که ملت را حقیر و فقیر کرده ایم.
خوب می دانم که بچه ها ندارند، پدران ندارند و به خاطر این است که می بینم بعضی ها تند تند نگاهشان به ساعت است که از کلاس بروند تا با دست های نحیف و گونه های رنگ باخته شان در سر چهار راهها، گل های « مریم » و « میخک » را ، « آدامس » را ،« رزونامه » را بفروشند، یا دیگری بساط واکسی اش را بگستراند و دیگری ترازویی در دست بگیرد و چشم به مردم و مأمور شهرداری داشته باشد که کی که خواهد آمد؟
من یک معلمم، بچه هایی را دیده ام که شب قالی بافی کرده اند و صبح در سر کلاس درس خفته اند ، با درد در کنارشان ایستاده ام تا کسی خوابشان را برنیاشوبد، من یک معلمم بچه هایی را دیده ام که دفترهایشان را از خواهران و برادران شان به یادگار دارند، می دانم بچه ها « ندارند » ولی چرا نمی پذیریم که ما با سوء مدیریت مان این روزهای بی روزی را برای فرزندان ایران رقم زده ایم؟
نمی دانم به چه حقی سرمایه ایران و فرزندانش را به برخی کشورها اهداء می کنیم و خود بساط گدایی در هر کوی و برزن گسترانده ایم و نامش را جشن نهاده ایم؟ نمی دانم تا چه زمانی باید این فقر و نداری ادامه یابد ولی از دولت انتظار می رود با مدیریت منابع مالی، راهکارهایی عزتمندانه و آبرومندانه جایگزین این شیوه های غلط کند. شیوه هایی که آبروی خانواده ها را بیشتر بر باد می دهد و ایمان سوز است. همتی باید تا فرزندان فردایمان راه را گم نکنند.
این یادداشت در سایت بهار نیوز هم انعکاس یافته است.
http://www.baharnews.ir/vdcc11qs.2bqmo8laa2.html