محفل دوستان وبلاگ نویس شیروان

هدف این وبلاگ انتشار بهتر و حمایت از مطالب وبلاگ نویسان شهرستان شیروان می باشد

محفل دوستان وبلاگ نویس شیروان

هدف این وبلاگ انتشار بهتر و حمایت از مطالب وبلاگ نویسان شهرستان شیروان می باشد

مشخصات بلاگ

هدف این وبلاگ انتشار بهتر و حمایت از مطالب وبلاگ نویسان شهرستان شیروان می باشد و سعی بر جذب و معرفی وبلاگ نویسان شهرستان, استفاده بهتر از استعدادها می باشد لذا از تمامی وبلاگ نویسان خواهشمند است تا همکاری لازم را بعمل آورند.

عیسی ایزانلو
1/07/1392

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۳۱ تیر ۹۳، ۱۶:۲۲ - محسن
    خوبه
پیوندها

دلم گرفته ... از این من بی تو ...

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ب.ظ

دلم گرفته ... از این من بی تو ...

چگونه می شود !؟ که تو با من باشی و من بی تو ؟

از کجا می آید این همه سخاوت و بخشش تو ؟

مرا به خانه ات می خوانی !؟ که چه شود ؟ مگر نمی بینی مهمان خانه ات چقدر آلوده است !؟

مگر نمی بینی چطور تو را فراموش کرده است !؟

دلم گرفته .... از این من بی تو ...

دلم برای گریه کردن برایت تنگ است ... برای شانه هایت ...

می بینی خدایا ؟ هم من و هم تو خوب می دانیم که چقدر رنگ دنیا گرفته ایم ... اصلا خاصیت ما آدمیان همین است ! رنگ دنیا می گیریم ، خودمان را می زنیم به آن راه ! انگار نه انگار که هر لحظه غبار های دلمان بیشتر می شود ! و گاهی ...

و گاهی آه می کشیم که " ای وای ! من ِ قبلی چه بهتر بود ! " ...

اما باز هم خوب می دانیم که این فقط یک آه است ! یک کاش ِ بی انتها .... نه کاری می کنیم که بهتر شویم و نه خجالتی ...

من کم آورده ام خدا ... ! مگر جز تو چه کسی را دارم که این حرف ها را برایش زمزمه کنم !؟ مگر جز تو چه کسی انقدر  پاک و ناب است ! ؟

مهربانی ات ، سخاوتت ، بخشندگی ات دارد مرا نابود می کند ...! مگر چقدر ظرفیت دارم که این همه بدی کنم و خوبی ببینم !؟

مگر چقدر می توان نعمت دید و بیشتر گناه کرد !؟

می بینی چقدر خجالت زده ام ؟ اما چه کنم ؟ تو راهی پیش رویم بگذار ... می بینی که ... بی اراده ترینم !

خدا ؟ می شود هرچه دارم را با تو عوض کنم ؟ من حاضرم ! هرچه دارم می دهم به تو ، به جایش خودت را تا ابد به من بده !

منصفانه هم نیست حتی ! مگر من چه دارم !؟ هیچ ! هر چه هم که هست صاحبش توئی !!

پس چه کنم ؟

بیست روز دیگر ، باید به شهر پیامبرت قدم بگذارم ... به خانه ی تو بیایم .... اما ...

مگر این گدای سیاه و ژنده پوش را در بارگاه بزرگان راه است !؟ مگر این همه آلودگی می تواند وارد پاکی خانه ات شود ؟

خدایا .... من دل تنگم !

هر چه می خواهی برای تو ، به من محمد خوب را بده .... همانی که عاشق مهدی فاطمه بود .... من این محمد را نمی خواهم ! حتی لیاقت یک " اللهم عجل لولیک الفرج " را هم ندارم ! لیاقت یک " سلام علی آل یس " ..... لیاقت ...

خدا دلم گرفته ....

می شود 4 سال ! دو بار دعوت نامه ام را پس گرفتند ، دو بار هم اصلا دعوت نکردند !

لیاقتش را ندارم .... لیاقت خاک پاک شلمچه را ..... لیاقت حضور در کنار مردان آسمانی را ....

می بینی !؟ حتی ضامن آهو هم از در خانه اش مرا راند .... حتی اجازه ی ورود هم ....

خدایا !؟ من همان محمد قبلی را می خواهم ...

همانی که آرزویش " اللهم الرزقنا زیاره قبر الحسین " بود ....

با چه رویی به بقیع روم !؟ چگونه جامه ی پاک احرام بندم ؟ چگونه لبیک گویمت !؟

خجالت می کشم .... بچه تر از آن بودم که مادر دستم را بگیرد ... شاید هم نا لایق ...

دلم برای زهرا ..... دارد فاطمیه ی زهرایت هم می رسد ....

خدایا !؟ دوباره فاطمیه می شود .... یک بار دیگر ..... می خواهم دوباره " هفده ساله " شوم ....

خدایا .... خداااا ....

  • عیسی ایزانلو

فاطمیه

خدا

هفده ساله

دل نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی